لوالوا، تا این لحظه: 11 سال و 8 ماه و 28 روز سن داره

niniyemamanlena

ثانیه شماری تا ملاقات

سلام عزیزم نمی دونم چرا این دفعه انقدر دلم برات تنگ شده مردم تا بشه ٨اسفند که برم سونو یا به زبان ساده تر اتلیه اقای دکتر البته ١روز دیگه مونده تا ملاقات فکر کنم دیگه مطمئن بگه که دخملی یا پسمل خداروشکر تونستم فردا رو مرخصی بگیرم چون ٣تا دکتر باید برم و دیگه نمیشه برم سرکار .راستی از پس فردا می خوام خونه تکانی را اغاز کنم ولی شما نگران نباشا به شما فشار نمیارم باباییت و دوستش قراره حسابی کمکم کنن تو برا خودت بازی کن منم مدام از کار در میرم و میام به شما یه تقویتی میدم بخوری که انرژی بگیری پس به شما بد نمی گذره خوشمل من.خوب دیگه مامان تا فردا که بیام ببینمت بای بای ...
7 اسفند 1390

ورودبه 16هفتگی

سلام نی نیه 16هفته ای اهای مردم نی نیه من یه عالمه سن داره ماشاالله چشم نخوره ان شالله دیشب به خاطر اینکه نی نیم خیلی خوبه و مامانش رو اصلا اذیت نمی کنه و حرف گوش کنه یه اش دبش درست کردم و3تایی زدیم تو رگ ولی عزیزم اینقدر خسته شدم که خدا میدونه چون 2مدل غذا درست کردم و کار خونه هم بود ولی خودمونیما تو هم خوب بهانه ای واسه شکمو بودن شدی ها و به تمام حوسام میرسم و همش تو رو بهونه میکنم خلاصه با بابات یه جشن 3نفره اش خورون گرفتیم. ...
3 اسفند 1390

تولد مامان لنا

سلام عشقم دیروز تولد مامانت بود یعنی ١اسفند اینو میگم که همیشه یادت بمونه ها....باباتم حسابی منو غافلگیر کرد با کادو ای که برام خرید بود اخه خیلی وقت بود یه عطرو دلم می خواست که بابات دیروز اونو گرفته بود خیلی خوشحالم کرد ولی امسال یه فرقی با سالهای پیش داشت اونم این بود که خدا توروبه ماداده و ما دیگه تنها نیستیم و ان شا الله ساله دیگه تولدم رو ٣تایی باهم جشن میگیریم. ...
2 اسفند 1390

نصیحت مادرانه

هرروز که از خواب پا میشم خدارو واسه اینکه تو رو بهم داده شکر میکنم وهرروز با لبخند به دلم نگاه میکنم و سلام به تو میدم بهت محبت میکنم چون میدونم متوجه میشی ازت می خوام که بچه خوبی باشی و درس بخونی مومن بشی به پدر مادرت احترام بزاری دروغ نگی چون من خیلی برام مهمه که راستگو باشی و کلی نصیحت دیگه ولی اخرش کلی قول میدم که چیزهای خوب برات میگرم کلی هم لوست میکنم که از نصیحت هام خسته نشی منم قول میدم که مامان خوبی باشم و همیشه مواظبت باشم.   ...
30 بهمن 1390

ورود به15هفتگی

سلام به نی نیه خودم که هفته سختی رو پشت سر گذاشتی حسابی خستت کردم ببخشید مامانی این هفته بابابزرگ بابایی فوت کرد و منم مجبور بودم تو مراسم شرکت کنم ولی حسابی روحیم خراب شد خیلی برای تو میترسیدم همش به بابات میگفتم بچم الان تو این جیغ ودادا ترسیده ولی همش برات دعا می خوندم که اروم بگیری جان مادر ولی در عوض دیشب بردمت بیرون و دوتایی باهم حسابی تو بازار گشتیم وخرید کردیم برات چیزهای خوشمزه خریدم خوردی بعدشم که بابایی اومد دنبالمون بردمون یه دل و جگر حسابی داد خوردیم ولی شب حسابی خسته بودم مثله هر شب برات قران گذاشتم وخوابیدم. خلاصه ١هفته پرکار گذشت و نی نیم ١هفته بزرگتر شد و وارد هفته ١٥ شد از خدا میخوام که همه نی نی ها تو دل ماماناشو...
26 بهمن 1390

happy valentines

  سلام ولنتایم روز بزرگی هست ولی دوست داشتنهامون خیلی بزرگتر از اینهاست دوست داشتنهامونو بهم تبریک بگیم تا ولنتایم!!! عسل دوست داشتنمو با تموم وجود تقدیم تو میکنم باتموم وجود هم بهت نبریک میگم تقدیم به نی نیم و همسرم ...
25 بهمن 1390

ورود به14هفتگی

سلام به نی نیه گلم خوب هستی ؟ان شاالله که خوبی ..بزرگ شدی تو دل مامانی دل مامانی رو اوردی جلو بلا خوب بلااخره وارد١٤هفتگی شدی ولی بیصبرانه منتظر اینم که تکونات رو حس کنم . مامانی کم کم داره بوی عید میاد اخه خیابونا خیلی شلوغن مردم از الان دارن میرن دنبال خریداشون البته ناگفته نماند من و باباتم تقریبا شروع کردیم گرچه که من زیاد نمیتونم لباس بخرم چون روز به روز دلم میاد جلو....چند روزیه حالم زیاد خوب نیست ٢روزی که سرما خوردم بعدشم تا الان همش گلو درد و بدن درد دارم ولی مامانی همه اینهارو برای گلم تحمل میکنم هروقتم خوب شدم میرم واکسن میزنم که دیگه سرما نخورم تا نی نیم براش مشکل پیش نیاد .دیگه مزاحمت نمیشم برو اروم بخواب گرچه من که میام سرک...
19 بهمن 1390

ملاقات پدر با نی نی

مامانی سلام دخملم سلام دیروز بابا برای اولین بار نی نی خوشگلش رو دید کلی هم ذوق کرد اخه خیلی بزرگ شده بودی انگشت های پاهات رو دیدیم دست های قشنگت رو دیدیم بعد به دکتر گفتم میشه فهمید جنسیتش رو ؟دکتر گفت 1لحظه صبر کن...بعد گفت اینی که من میبینم دختره ولی مطمئن نیستم چون هنوز سن حاملگی کمه 3هفته دیگه 100%میشه گفت که چیه ولی من اینقدر ذوق داشتم که تورو اینجوری واضح میدیدم اصلا برام مهم نبود که دخملی یا پسمل اخه دکتر گفت سالمه و قلب کوچولوتم داشت زیبا میزد خیلی خوشحال بودم .بعد جواب سونو رو بردم برای دکتر خودم ومنشیش داد بهش و بعد چند دقیقه برام اورد و گفت همه چیز خوبه خدارو شکر منم با خوشحالی زیاد رفتم به بابات گفتم چه لحظه زیبایی بود بارون خی...
13 بهمن 1390

ورودبه 13هفتگی

دیگه کم کم داره هفته ها زیاد میشه تو بزرگتر میشی عشق میشی زندگی میشی احساس من بهتر میشه همه چی داره تغییر میکنه من تو بابات زندگیمون داره قشنگتر میشه اینا همه میدونی برای چی هستن؟...........وجود قشنگ تو بلااخره این٣ماه اول تمام شد خداروشکر خیلی خوب بود ومشکلی نداشتم خیلی راضی بودم امروزم وقت سونو دارم که از سلامتت مطمئن بشم مامانا برای من و نی نیم دعا کنین که فردا با خبر خوش بیام پست بزارم. ...
12 بهمن 1390
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به niniyemamanlena می باشد